گریز رنگ خیال

ساخت وبلاگ
این اولین نوشته من در سال 98 است. بهاریه ای که می نویسم در یک هوای بارانی است. چند روز است بارندگی های زیادی در شما کشور شروع شده و همینطور دارد رو به پایین می رسد. می گویند ممکن است اینجا هم سیل بیای گریز رنگ خیال...
ما را در سایت گریز رنگ خیال دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : unkamala بازدید : 263 تاريخ : پنجشنبه 19 ارديبهشت 1398 ساعت: 16:02

نتوانستم این داستان کوتاهی را که به آن تمایل دارم را تمام کنم. من دوست ندارم فکر کنم به این داستانهایی که دیگران برای خودشان می نویسند. من دوست ندارم تنها باشم همه اش دوست دارم با یک نفر باشم. با یک ن گریز رنگ خیال...
ما را در سایت گریز رنگ خیال دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : unkamala بازدید : 296 تاريخ : پنجشنبه 19 ارديبهشت 1398 ساعت: 16:02

همه منتظر بودند تا امپراطور حرف آخر را بزند. چند ساعتی بود که خون از بدنش می رفت. دیگر زمانی برای او باقی نمانده بود. امپراطور خیلی به سختی حرف می زد. در تمامی این چند سالی که به این محل آمده بود همیش گریز رنگ خیال...
ما را در سایت گریز رنگ خیال دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : unkamala بازدید : 255 تاريخ : پنجشنبه 19 ارديبهشت 1398 ساعت: 16:02